کر و لال
روزی یک کر و یک لال در مسیری نشسته بودند. کر گفت: « صدایم چگونه است؟» لال نگاهی به پیرامون خود انداخت و با هیاهو پرندهی روی درخت را نشان داد و با اشاره گفت: « به مانند آن بلبل زیباست.» کر که از فهمیدن صدای دلنشین خود در پوستش نمیگنجید به سمت پرنده رفت و گفت: « آیا به راستی صدای من مانند توست؟» پرنده جوابی نداد و کر سعی کرد توجه او را با تکان دادن دستهایش جلب کند ولی بلبل به پرواز درآمد. در همین حال کر با خود فریاد میزد: « چه حکمت عجیبی است که تمام خوش صداها کر هستند.»